آخرین لحظات در اردوگاه موصل 2
متن زیر انعکاس عینی و واقعی لحظات واپسین زندگی پررنج و مشقت برادر شهید حسین احمدپور در اردوگاه موصل(2) است که توسط حضرت حجت الاسلام و المسلمین مرحوم حاج سید علی اکبر ابوترابی قزوینی بیان شده است.
امیدوارم همین طور باشد و ایشان هم در حالتی که می خواستنددعایی بکنند و یا آمین بگویند،اظهار رضایت و خوشحالی در چهره یشان به وجود آمده بود و امروز به شما اصحاب گرانقدر حسین بن علی(ع) پیوسته است.
ایشان در وضعیت خیلی سخت قرار داشت،از نظر تنگی نفس و آن وضعیتی که پیدا کرده بود.ولی هرگز با ترش رویی با کسی برخورد نکرد و یا اینکه ابراز انزجار و تنفر از زندگی و افرادی که دور و برش هستند،بکند.بگوید برو نمی خواهم تو را ببینم.چون در این وضعیت انسان دچار چنین حالت هایی می شود و یا بی تابی کند به خاطر از دست دادن آرزوهای زیادی که در سنین جوانی داشت.این مسئله ی مهمی است که یک وقت انسان در جبهه تیری می خورد و کارش تمام می شود و یک وقتی است که با این وضعیت به سوی مرگ می رود و خودش هم این وضعیت را می بیند و حس می کند ولی در عین حال و در این وضعیت روحیه ی بلند را از دست نمی دهد و تنها مسائل اخلاقی را مراعات می کند.بلکه سعیش این باشد که افرادی که دور و برش هستند یا به دیدنش می آیند با خوشرویی و خوشحالی از خودش رد کند.
شمال عراق-اردوگاه موصل (2)